سانی و مطب خانوم دکتر
چند روز پیش دخملیمو واسه معاینه بردم پیش خانوم دکترش ( خانوم پور آرین ) .اول که همه جای مطب رو به خوبی بررسی کرد به اکواریوم ماهیها سر زد و مایی مایی کرد . چند سری پیش خانوم منشی رفت ببینه اون پشت میز چه خبره . سر گرم عروسکا و وسایل بازی توی مطب شد . هر نی نی که میومد ذوقشو میکرد و می گفت نو نو . خلاصه اولش به این منوال گذشت تا ما رفتیم تو مطب هم خوب بوداااااااااا ولی همینکه خانوم دکتر بنده خدا از سر جا بلند شدند تا این فسقلی ما رو معاینه کنند چشمتون روز بد نبینههههه یه گریه ای سر داد که نگو و نپرس خیلی عجیب بود مامانی اخه چرااااااااااا ؟؟؟؟ به قول خانوم دکتر فکر کنم اون روز اصلا رو مد نبودی آخه وقتی میخواستیم از مطب بیایم بیرون گفتند خانوم خوشگل با من خدا حافظی نمی کنی شما هم خیلی قاطع گفتی " نه " اینقدر خنددیم بعد خانوم دکتر گفت نه تو امروز کلا رو مد نبودی ولی خدا رو شکر همه چیزت عالی بود و مامانی رو حسابی خوشحال کردی دست گل دخملی درد نکنه دوستت دارم هوارتاااااااااا
خوب مامانی حالا یه خورده از کارهای خوشمزه ای که انجام میدی مینویسم ( البته خیلی وقته اینا رو انجام میدی ولی من یادم میرفت واست بنویسم )
اجزاء صورتتو میشناسی و وقتی میگیم نشون بده با انگشت بهشون اشاره میکنی
ازت که میپرسیم جوجه چی میگی شما میگی جیک جیک ، هاپو میگه هاپ هاپپپپ ، گربه میگه مووو
کتاب میخونی ( دراز میکشی و از روی کتاب واسه خودت یه پچیزایی می خونی )
بیرون که میریم مرتب واسم شعر میخونی ( البته من بهت میگم شعر بخون شما هم هر چی بلدی رو پشت سر هم میگی اینطوری میشه شعر . واسه بابایی هم توی تلفن شعر خوندی اینقدر بابایی حال کرد و خندیددددددددد )
وقتی میخوای از یه جایی بری بالا مرتب میگی بایا بایا بایا
وقتی میخوای بیای پایین میگی پایی پایی پایی
کلمات جدید زیادی یاد گرفتی همشونو یادم نیست ولی به بادبادک میگی بابابک ، به زشته میگی اشته ، به هوا میگی هبا جدیدا به بله میگی ب یه
میری در ماشین لباسشویی رو باز میکنی و اسباب بازیهاتو میزی توش (البته باز اینو بگم ماشین لباسشویی ما کلا تا قبل از استفاده توی برق نیست )
راستی جدیدا وقتی ازت میپرسیم چند تا دوستمون داری میگی ده تووووووو ( قبلا میگفتی 5 تا حالا انگاری دوست داشتنت بیشتر شده مامانی )
اینم چند تا عکس خوشگل از گلاب خانوم من
گل دخملی به صورت نیم رخ
این عکسو خونه مامان جوون ازت گرفتم ببین چطوری میری جلو تلویزیون میخوابی نصف بدنت رو زمینه حاضر هم نمیشی بیای بالاتر فدای تو بشم مننننننن عاشق بازی کردن با باتری هستی ( به باتری هم میگی باتی ) اینجا هم باتری کنترل رو در آوردی و داری باهاش بازی میکنی