ساريناسارينا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

سارينا هديه خوب خدا

سارینا و یه عالمه کارهای جدید

1391/4/25 11:35
نویسنده : ماماني
2,600 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل دخملی مامان . خدا رو شکر این روزا حالت خوبه خوبه . شیطونیات فراووووووووووون . مامانی ببخشید دیر به دیر آپ میکنم خوب اینطوری بهتره دیگه یه عالمه مطلب جمع میشه بعد یهو خوشحال میشی از خوندنشون نیشخند خوب حالا از کجا شروع کنم به گفتن ؟؟؟؟؟؟

1 - کارتهای بن بن بن (ban ben bon ) مقدماتی : شامل 30 کارته که شما دخملی خوشگل مامان 20 کارتشو در عرض دو روز یاد گرفتی و خیلی خوشگل اسماشونو میگی زمانی که کارتو میبینی زود اسمشو میگی و اگر بهت بگم که بعنوان مثال کارت اسب رو پیدا کن و بهم بده زود پیدا میکنی( بزنم به تختهههههههه قربونت برم باهوش من باز اشاره کنم به اینکه هوشت به مامانی رفته زباننیشخند بابایی توجه بنما زبان )

2 - جیگملی خوشگل من رقاص میشود . وای الهی قربونت برم مامان خیلی خوشگل میرقصی . طوریکه همه عاشق رقصیدنت شدن . فیلم گرفتم  که بزرگ شدی نشونت بدم مطمئنم خودتم عاشقش میشی . البته با آهنگهای امید جهان میرقصی به اهنگ هم میگی آینگ

3 - روز چهارشنبه هفته گذشته رفتم مرکز خرید زیتون تا واسه ثنا گلی خاله هدیه تولد بگیرم ( آخه روز تولدش شیراز نبودن ) چشمم افتاد به چیزی که همیشه دوست داشتم واستون بگیرم . یه خونه خوشگل واسه بازی کردن . هم واسه تو گرفتم هم واسه ثنا گلی . خیلی خوشگله . با ثنا گلی توش نشستید و خاله بازی کردید . تو عاشق ثنا هستی ولی نمیدونم چرا ثنا از تو میترسه تعجب مامانی راستشو بگو نکنه کاری کردی هان ؟؟؟؟ مژه ای دخملی بلا ماچ

اینم عکس خونه ی سارگلی

4 - درس خوندن به شیوه خاله محبوبه رو یاد گرفتی . تا بهت میگیم مثل خاله درس بخون دراز میکشی و سرتو میکنی توی کتاب خنده حیف که الان عکسشو ندارم ولی قول میدم واست بذارم . دخملی آخرش دانشمند میشی اینو مطمئنم ماچبغل

 

خوب بریم ادامه مطلب واسه ما بقی شیرین کاریهات . . .

5 - یه روز داشتم صورتتو میشستم گفتم بههههههه صورتتو که میشورم عین ماه میشی . حالا هر وقت ازت میپرسیم سارینا صورتتو که میشوری عین چی میشی زود میگی ماههههههه . جونم فدات عزیز دلم ماچماچ

6 - عاشق اینی که واست شعر بخونم . تازه یه شعرو هم با هم میخونیم . شعر برنامه ململی . البته من درست بلد نیستمش همینطوری غلط غلوط میخونم واست تو هم یه مقدارشو یاد گرفتی تازه از من غلط هم میگیری تعجب . بچه های زیر گنبد ( سارینا میگه دبوددددددددد = کبود ) .... دندوناشون یکی بود یکی ( باز سارینا میگه دبووووود = نبود ) .... خوش زبونن مثل گوله ی ( سانی خوشگل میگه نمکککککک ) ... مهربونن نه بد اخلاق نه ( سارینای عزیزم میگه للکککککک : للک = کلک ) یه روز داشتم واست میخوندم یهو خودم گفتم مهربونن نه بد اخلاق نه حسود یه هو نگام کردی گفتی للک قهقههخنده

7 - دیروز رفتم کارت آموزش میوه ها رو واست گرفتم . هنوز آموزشو شروع نکردیما ولی خوب تو چند تا از میوه ها رو خوب میشناسی ( پرتقال ( جدیدا میگی پرقتال )، موز ، خیار ، گیلاس ، هندونه ) کارتها رو روی زمین پخش کرده بودی داشتی باهاشون بازی میکردی بعد من بهت گفتم سارینا مامان هندونه رو پیدا کن بده مامانی تو هم گشتی توی همه کارتها هندونه رو پیدا کردی بهم دادی تعجبتعجب بعد میوه های دیگه رو هم که بلد بودی بهت گفتم همشونو واسم پیدا کردی الهی دورت بگردم مامانیییییییییییییییییی عاشقتم گل دخملی ماچماچ یادم باشه واست اسپند دود کنم اخه اخر خودم چشمت میکنم خجالتزبان

8 - در کابینتهای آشپزخونه رو باز میکنی و خودت میگی در باز  ، چیزایی که میخوای رو بر میداری بعد هم در و میبندی و میگی در بسته  ( آخه من چیکارت کنم دخمل یشیرین زبون من ماچقلب  )

9 - وقتی میخوایم یه جا بریم زود میری با بقیه خدا حافظی میکنی و میگی اباتز

10 - وقتی میبینی همه دارن تی وی نگاه میکنن میری خاموشش میکنی و میگی نمومه ( تمومه ) به خاموش هم میگی آموش

آی با لی یو = آی لاو یو

ار - اوش = خرگوش

اودک = اردک

روز شنبه ساعت حدودا 6.30 بعد از ظهر شما رو اماده کرده بودم که ببرمت بیرون که سمیرا ( دختر عمومی مامانی ) تلفن زد و گفت که میخوان بیان پیش گل دخملی . ما هم خوشحال شدیم و گفتم تا شما میاین من سارینا رو یه خورده میبرم بیرون اخه آماده شده اگه نریم بهونه میگیره . سمیرا و فاطمه و زن عمو اومدن پیشت و سمیرا از کیش واست شکلات اورده بود شکل زنبور بودن ( دست سمیرا گلی درد نکنه ) یه عالمه باهات بازی کردن اولش تو یه کم بد اخلاقی کردیا اخه سمیرا رو خیلی وقت بود ندیده بودی . واسه اینکه لج سمیرا رو در بیاری فاطمه رو محکم میگرفتی توی بغلتو بوسش میکردی نیشخند ( سمیرا خانوم شما ببخش دیگه مدلش اینطوریه زبان ) اون شب خیلی خوش گذشت و کلی از کارای تو خندیدیم . در ضمن میرفتی روی مبل و میگفتی دو سه خودتو میانداختی پایین منم رفتم چند تا پیتو اوردم و زیر اون مبل پهن کردم تا پاهات درد نگیرن . فاطمه رو که خیلی قشنگ پاته ته صدا میزنی ولی گاهی اوقات به سمیرا میگفتی امیرا گاهی اوقات میگفتی امینه به زن عمو هم یه بار میگفتی زمنو یه بار درست میگفتی زن عمو

راستی دیروز عمو مسعود اومده بود پیشت ( دست گلش درد نکنه ) وقتی رفتم خونه بهت گفتم مامانی کدوم عمو اومده بود پیشت یه کم فکر کردی بعد گفتی م ووووو د . عمو مسعود رو خیلی دوست داری عموی بنده خدا هم هر وقت میاد پیشت باید یه عالمه باهات بازی کنه

خوب چند تا عکس از گل دخملی دارم که میذارم قلبماچ

جایگاه جدید سارگلی تعجبتعجب

اینم یه عکس دیگه( یعنی داری اذان میگی ؟؟؟؟؟ نمیدونم سوال از تو وروجک هر چی بگی بر میاد مژه )

سارینا و ثنا گی در خانه جدید . بوس رو صورت ماهتون ماچماچ

سارینا جوون منی توووووووووووووو

خوش میگذره مامانی ؟؟؟؟؟؟؟

اینم یه مدل شال بستنه دیگه زبان ( دست خاله جوون محبوبه درد نکنه یه طوری باید تو رو سرگرم کنه دیگه قلبچشمک )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان آرتین
19 تیر 91 11:39
الهی قربونت برم من خوشگل شیرین زبون
نانازی خیلی ماه شدی با شال
خونه جدید مبارکککککک
ای کاش منم بودم و رقصت رو میدیدم در ضمن مرکز خرید زیتون رو هم خیلی دوست دارم


سلام خاله جوون . ممنونم از این همه لطفی که به سانی دارید . آرتین کوچولوی عزیز من رو خیلی ببوسید
بابای دوقلوها
19 تیر 91 12:40
خدا رو شکر که گلی حالش خوب خوبه و امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشه
آفرین به سانی باهووووش،
خوب ما هم دوست داریم رقص سانی جوون رو ببینیم
تولد ثنا گلی هم مبارک باشه
منتظر عکس درخوندن گلی هستیماااا

نمیتونم برم ادامه مطلب، باز نمیشه


سلام عمو جوون . ممنون از لطفتون . عکس درس خوندنشو حتما میذارم ولی عمو چرا ادامه مطلب رو ندیدید ؟؟؟؟
سمانه مامان پارسا جون
19 تیر 91 15:29
عزیزدلم
آخه تو چقدر گلی جیگر
قربونت برم اذان میگی
اون لپای خوشمزتو میبوسم


سلام خاله شمانه . ممنون از لطفت . پارسا جوون رو خیلی خیلی ببوس
فاطمه
19 تیر 91 16:25
سلام عزیزم با این که دوروز از اومدنم پیش تو می گذرد اما باز هم دلم برایت تنگ شده
واقعا رقصیدنت دیدن داره مخصوصا رقص پا


سلام فاطمه گلی . ما هم دلمون برات تنگ شده . اون شب خیلی خوش گذشت
مامان نیایش
20 تیر 91 11:52
عزیزم ما شا الله چه شیرین زبون شدی چه باهوشه دخملی الهی سالم باشی همیشه خونه ات هم مبارک عین مال نیایشه دخملی آخه چرا رو میز تلویزیون نشستی قربون اذان گفتنت مامانی راست میگه ها هر کاری ازت بر میاد یه عالمکه بوس برای شیرین کاری هات


سلام خاله زهره عزیز. ممنون از این همه محبت و لطف . خوشحالمون میکنی . نیایش عزیزم رو خیلی ببوسید
مامان نیایش
23 تیر 91 23:00
ممنونم از حضور گرمت دوست خوبم و ممنو از نظرات قشنگت بووووووس


خواهش میکنم خاله جوونم
مامان آرمیتا
24 تیر 91 16:43
سلام قربونت برم با اون شیرین زبونیاش
عزیز دلم خونه جدیدت مبارک خیلی عکسهایت زیبا بودند مخصوصا موقع اذان گفتن
مامانی شما اهواز زندگی میکنید
مامانی با سارینا جون زیاد صحبت میکنید که اینقدر خوب حرف میزنه چون دخملی ما خیلی کم حرف میزنه خواستم راهنماییم کنی ممنون

آپم گلی





سلام عزیزم . آره خاله جوون خیلی باهاش حرف میزنم وازش میخوام که اونم تکرار کنه . حتما سر میزنم