ساريناسارينا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

سارينا هديه خوب خدا

کلمات جدید سارگلی

1391/2/2 8:42
نویسنده : ماماني
2,477 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان این روزا مثل طوطی شده وقتی ازش میخوای یه کلمه رو بگه یا عین خودمون میگه یا اگر نتونه یه چیزی سر هم میکنه تحویلمون میده . دیروز مامان جوون ( مامان بابایی ) عمه مریم و عمه فاطمه ( عمه های دوقلووت ) عمو مسلم و پسرش محمد رضا اومدن خونمون . یه عالمه واسشون حرف زدی و عمه مریم کلی ازت فیلم گرفت . منم به عمه فاطمه گفتم که موهاتو خوشگل کنه آخه خیلی موهاتو دوست داره  و قشنگ درستش میکنه. تو هم که از مهمون خیلی خوشت میاد مرتب ذوق میکردی و خوشحال این ور و اون ور میرفتی و شیطنت میکردی . خانوم خانوما دیروز از صبح که بیدار شدی اصلا نخوابیدی تا شب ساعته 9.30 دیگه خوابت برد ( البته به اندازه دو تا نیم ساعت خوابیده بودیا ولی در مقایسه با هر روز که خوب میخوابیدی بهتره بگم اصلا نخوابیدی ) . خوب عشق مامانی امروز بازم میخوام از کلمات جدیدی که یاد گرفتی واست بگم

ممنون = منننو

عزیزم = اااییزم

گل = دل

مورچه = مووونه

هندونه = ااانووونه ( عکس زیر سارینا در حال گفتن کلمه هندونه )

 فاطمه = پاته ته

مریم = مرنم

پول = پول ( خاله که ازت میپرسه تو کیفش چی دیدی میگی پول )

محبوبه = م بو به ( قبلا به خاله محبوبه میگفتی هبومبا حالا خیلی خوشگل اسمشو صدا میزنی )

فریبا = پربا

طوطی = طوطی

وقتی یه چیزیو میخوای دستاتو تکون میدی و میگی توته توته توته

همه رو هم به قول خودت پپپپپ تا دوست داری ( 5 تا رو میگی پپپپ تا )

مامانی این کلمات رو هم به کلمات قبلی اضافه کنیم تا الان خیلی چیزا رو بلد شدی و میگی . خوب حالا یه کم از شیرین کاریات بگم

بهت که میگیم برو قایم شو میری سرتو میکنی پشت مبل و قایم میشی مثل عکس زیر

 مامان جوون که بهت میگه سارینا برو جانمازمو بیار میری واسش میاری

این روزا ازت که میپرسیم جوجت چی شد با یه قیافه ناراحت میگی مرررر

وقتی بهت میگیم یکی رو نازی کنی میری دست میکشی بهش میگی نانو نانو ( به ی میگی و مثلا به نی نی هم میگی نونو )

جدیدا واسه حرف زدن ادای ما رو در میاری مثلا من و مامان جوون که حرف میزنیم تو هم میای کنارمون شروع میکنی به حرف زدن البته به شیوه خودت زبان

دختر بلا چند مدت پیش دستتو یه پشه خورده بود تو هم با ناخن روشو کنید و زخمش کردی از اون موقع تا حالا هنوز نذاشتی خوب بشه . تا لباس آستین بلند تنت هست مشکلی نیست ولی همین که لباس آستین کوتاه میپوشی زود زخمش میکنی ما هم مجبوریم با باند روی زخمتو بپوشونیم  تا تو بهش دست نزنی . توی عکسایی که الان میذارم مشخصه .

 سارینا خانوم در کیف خرید مامان جوون

 سانی در حال بازی کردن با گوشی بابایی(البته بازی که چه عرض کنم نیشخند )

سارینا خانوم روسری پوش

اینم دو تا عکس دیگه از گل دختری یا به قول بابایی عشقی (راستی خاله محبوبه موهاتو خوشگل کرده و موگیر زده )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
2 اردیبهشت 91 10:37
سارینا کوچولو...
آفرین میبینم که داری خوب حرف می ای

یه عالمه بوس برا دخملی
شیرین خاله


مرسی خاله زهرای عزیزم
مامانی درسا
2 اردیبهشت 91 10:51
ای بلای خاله این همه چیز بلد بودی و خاله نمیدونست . عزیزم خیلی خوشگل حرف میزنی عزیز دلم ماشاالله ماشاالله ماه شدی مامانی اسپند فراموش نشه .


ممنونم خاله جوون جوونیم
مامان سونیا
2 اردیبهشت 91 10:51
عزیزم الهی چه خوشگل و ناز این دخملی عکساش خیلی قشنگ شده .
به وب ما هم سر بزنید و با نظراتتون خوشحالمون کنید


مرسی خاله گلی حتما میام عزیزم . خوشحال میشم از حال سونیا جوون با خبر بشم
سمانه مامان پارسا جون
2 اردیبهشت 91 10:55
سلام خانومی خوبی؟
چقدر خوشگل و نازه این سارینا خانوم
آره به قول شما همه کاراشون توی این سن یه جوره الان که دارم نوشته هاتونو میخونم میبینم تمام کارایی که پارسا میکنه عینن همونایی که گل دختر شمام انجام میده
ایشاا... همیشه سالم شاد باشه
ببوسینش از طرف من


سلام خاله مهربونم . ممنونم شما ناز میبینید . آره منم وقتی کارای پارسا جوون رو خوندم خیلی واسم جالب بود . بچه ها همشون مثل هم رفتار میکنن . پارسای عزیز رو ببوس
عمه ی لارا
2 اردیبهشت 91 23:37
سلام مامانی مهربون
مرسی مرسی یه دنیا ممنون به ما سر میزنی خیلی خوشحال میشم نظر شما رو می خونم.
چه عکسای خوشگلی ماشالا به این خوشگل خانم چه چیزا یاد گرفته


سلام عمه گلی عزیزم . از شما ممنونم بخاطر مطالب خوب و مفیدی که میذارید . با حضورتون من و سارینا رو خیلی خیلی خوشحال میکنید عمه جوون . عمه گلی و لارای عزیز رو خیلی دوست داریممممممم
مامان آرتین
3 اردیبهشت 91 16:47
وااااااااای چقدر روسریبهت میاد هزار ماشالا واسش اسفند دود کنین


مرسی خاله جوونم . آرتین کوچولو حالا دیگه خوب غذا میخوره ؟ اصلا نگران نباشیدا از 7 ماهگی به خوردن همه چی کم کم عادت میکنه . از طرف من خیلی ببوسیدش
بابای دوقلوها
3 اردیبهشت 91 20:05
شیرین زبووون خوردنییییییییییییییییی
خیلی خوشگل شدی سارینا گلی

مامانی؟؟؟؟؟؟؟؟/
دست سانی چی شده؟ چرا باند پیچیدید؟؟؟


سلام عمو جوون . این سارگلی شیطون بلا دستشو پشه خورده بود خودش با انگشتای کوچولوش زخمش کرد حالا هم نمیذاره خوب بشه . تا لباس آستین کوتاه میپوشه میره سروقتش منم باند میپیچم تا دوباره زخمش نکنه . خوشحالمون کردی عمو جوون . زینب و زهرای عزیز رو خیلی خیلی ببوسید . بوس واسه دو قلوهای کوچولوی بابا
فاطمه
3 اردیبهشت 91 21:21
سلام چه طوری ساریگلی خیلی دلم برات تنگ شده


به به سلام دختر عمو کم پیدایی . خوب دلت تنگ شده یه سر به ما بزن . دوستت داریم فاطمه گلی
مامان نیایش
4 اردیبهشت 91 9:12
سارینا ی گلم چه قشنگ حرف میزنی آفرین دخمل باهوش عکس هات هم خیلی خوشگله


ممنون خاله جوونم . نیایش جان رو خیلی ببوس
مامان حنا
5 اردیبهشت 91 6:52
وای عزیزدلم ماشالله تو چقده با نمک حرف میزنی خدا حفظت کنه در ضمن عکسا هم قشنگ شدن ماشالله هزارماشالله سارینا جون خیلی نااااااااازه مامانی براش اسپند دود کن یادت نره


سلام خاله جوون کدبانو . ممنون که سر زدید خوشحال شدیم . حنا گلی رو خیلی خیلی ببوسید
فاطمه
5 اردیبهشت 91 16:28
حواست به این دختر خشگل باشه یک وقت ندزدنش.
این خوشگل خانوم را


فدای تو دختر عموی خوب و مهربون
مامانی درسا
6 اردیبهشت 91 2:07
برو خصوصی گلم


فدای تو خاله جوونم . درسا گلی رو ببوس
ني ني شكلك
7 اردیبهشت 91 20:32
حرف زدنت مبارك سارگلي خوشگلم ايشالا به زودي شعرم بخوني عزيزم دوستت دارم يه بوس براي تو نازنينم


سلام آبجی پری عزیزم . خوشحالم که بازم میبینمت . مرسی خانومی خیلی لطف داری . داداشی محمد رو ببوس
عمه ی لارا
8 اردیبهشت 91 23:56
سلام مامانی مهربون دخترخوشگلت خوبه مرسی به ماسرزدی من مسافرت بودم تازه اومدم دوستون دارم


سلام عمه جوون گل گلی من . رسیدنت بخیر . ایشالله همیشه به خوشی و شادی . سانی هم خدا رو شکر خوبه . دوستت داریم عمه گلی خدا لارای عزیز رو واستون حفظ کنه