گلي خانوم ماماني

سلام عروسك مامان . ببخش خيلي وقته نتونستم بيام واسه دخمل گلم حرف بزنم . واسه تلافي يه عكس خوشگل كه جديدا گرفيتي رو مي ذارم تا بعد ببيني و ذوق كني . گلي خيلي زرنگيا توي عكس يه قيافه مظلوم به خودت ميگيري كه هر كي ببينه ميگه چه دختر آروم و ساكتي فدات شم جيگر مامان

اينم يه عكس ايستاده ( البته هنوز نميتوني بايستيا ولي توي اين عكس خوب خودتو كنترل كردي ) :

 قربون چشماي نازت ماماني . توي اين عكسا 7 ماه و نيمه بودي عزيزم

راستي هفته گذشته با  بابايي رفتيم رستوران ( شاطر عباس - چمران ) . ميز و صندليها رو توي فضاي آزاد چيده بودن هوا خيلي خوب بود تو هم اينقدر كيف مي كردي واسه خودت . با دستاي خوشگلت محكم ميزدي روي ميز تا صدا بده . اينم يه عكس خوشگل از اون شب

راستي عاشق عينك آفتابي هستي . وقتي عينك آفتابي ميبيني بايد حتما بذاري رو چشمات قربون صورت نازت بشم كه خيلي هم بهت مياد . ببين عكستو ماماني

ديروز رفتيم مهموني خونه مامان بزرگ ( مامان بابايي ) اينقدر شيطوني كردي كه حسابي خسته شدي . از ظهر كه رفتيم تا زمانيكه اونجا بوديم اصلا نخوابيدي البته واسه خوابيدن بايد محيط آرومي اطرافت باشه .منو بابايي هم ديديم فسقليمون حسابي خسته شده شب زود برگشتيم خونه . از شدت خستگي تا زسيديم خونه خانوم خانوما خوابيد تا ساعت 9 صبح  . قربونت برم خوش خوابه مامان