ساريناسارينا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

سارينا هديه خوب خدا

رفتارهای زیبا ( قسمت 4 )

1391/3/20 9:07
نویسنده : ماماني
1,852 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلی خانوم مامان . یه هفته شده که وبت رو آپدیت نکردم . الان اومدم باز هم از شیرین کاریهات بگم تا وقتی بزرگ شدی بفهمی شیطون بلای مامانی چه کارایی میکرده . الان دقیقا یک سال و 4 ماهته . دوستت دارم دخمل 16 ماهه ی من .

هفته گذشته یک شنبه و دو شنبه تعطیل بود ( ١٤ و 15 خرداد ) و ما بعد از مدتها تونستیم بریم ارسنجان خونه خاله فاطمه . خاله جوون هم خیلی وقت بود شیراز نیامده بود و ما حسابی دلمون واسشون تنگیده بود . سانی جوجوکه به محض رسیدن آله آله گفتنش شروع شد . ثنا گلی رو بغل میکرد و میبوسید . خلاصه خیلی خوشحال بود . دخملی شیطون بلا همه جای خونه خاله رو بررسی میکرد . دیگه فکر کنم جایی نمونده بود که سر نزنه زبان از صبح تا شب فقط شیطونی کردو اصلا نخوابید . شب هم با خاله رفتیم پارک به محض رسیدن دخملیه بلا تو بغل باباییش خوابش برد . یعنی تمام مدت زمانی که ما اونجا نشسته بودیم سانی خانوم خواب تشریف داشتن نیشخند

صبح دوشنبه ( روز پدر ) هم حرکت کردیم به طرف شیراز . سانی از موقع حرکت تو بغل دایی مهدی خواب بود تا رسیدیم شیراز . بنده خدا دایی مهدی ،فکر کنم دستش بی حس شده بود ( دوستت دارم داداش کوچیکه ماچ ) . وقتی رسیدیم خونه به سانی گفتم مامان امروز روز پدره به بابایی گفتی مبارک ؟ یهو رفت جلو باباش ایستاد و گفت مبالک ( قربون خوشمزگیات مامانیییییییییی خیلی دوستت دارم قلبماچ )

بریم ادامه مطلب مژه  ؟؟؟؟ آره بزن بریم چشمک

تازگیا واسمون پیرزن میشی . بهت میگیم سانی پیرزن شو تو هم دولا میشی دستتو میذاری رو کمرتو راه میری ماچ .

وقتی بهت میگیم بیا ماساژ بده میای روی کمرمون میشینی با دستات ماساژ میدی

دور سر خودت پر میخوری و میگی پر پر پر

ماشالله به جونت مامانی از در و دیوار بالا میری . جاهایی هم که واست سخته اون صندلی مخصوصت بوداااا میری اونو میاری میذاری زیر پات تا راحت بالا بری زبان ( شیطون مامان اخه تو چطوری میفهمی این کارو کنی میتونی بالا بری سوال البته جای سوال نداره عین مامانت باهوش شدی زبانخنده سر این مساله با بابایی بحث داریم اخه اون میگه هوش سانی به من رفته منم میگم به من رفته نیشخند )

گل دخملیه مامان ، این روزا سعی میکنه هر چی رو میشنوه تکرار کنه البته از چند ماه پیش اینطوری بود ولی این روزا کلمات رو بهتر ادا میکنه .مثلا .....

آله ----> خاله

مبالک -----> مبارک

زلا ----> زهرا ( وقتی میپرسم اسم مامان جوون چیه زود میگی زلا )

پکر ----> پکر ( اینو دایی مهدی یادت داده ازت میپرسه وقتی مامان جوون و دایی رو نمیبینی چطوری میشی تو هم میگی پکر خنده )

اباتوس ---- > اتوبوس

ممند ----> محمد

بــــدر ---->بندر ( وقتی ازت میپرسیم بابایی کجا رفته میگی بــــــــدر  )

بوپ ----> توپ ( راستی دایی محمود چند روز پیش یه توپ خیلی بزرگ واست خرید یادم رفته ازش عکس بگیرم بعد عکسشو واست میذارم مامانی )

وقتی خودتو کثیف میکنی پشت سر هم میگی عبض عبض ( عوض عوض )

ولی مامانی نمیدونم چرا هنوز به شیر میگی جیش زبان دیشب توی خواب بیدار شدی شیر میخواستی مرتب میگفتی جیش جیش زبان

 اینم چند تا عکس خوشمل از گل دخملی مامان قلبماچ

تریپت منو کشتههههههههههه چشمک

اینم یه عکس دو نفره نیشخند به عروسکی که تو بغلته میگی مانانا ( قربونت برم که خیلی خوشگل میخوابی بوس بوس هوارتااااااااا ماچماچ )

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان نيروانا
20 خرداد 91 11:46
آخي گلم، يك سال و چهار ماهيت مبالك باشه
تريپت ما رو هم كشته و ان ناز خوابيدنت با مامانا.
دوست خوبم،‌هميشه در كنار عزيزانت بهتون خوش بگذره الهي.


خوشحال شدم خاله جوون . ممنون از لطفتون . زنده باشید
مامان نیایش
20 خرداد 91 11:53
کلی برات نوشته بودم پرید عزیزم
همیشه به سفر خوش باشید ان شاا لله الهی دخملی چه بامزه شده قربونت برم با اون مبالک گفتنت دل بابایی رو بردی دیگه
خیلی عکس هات هم قشنگه مخصوصا تریپت با روسری و پستونک ایشالا سالم باشی همیشه دخمل گل واسه خودت خانمی شدی


مرسی خاله زهره عزیز . همینکه میای و به ما سر میزنی کلی خوشحالمون میکنی . زنده باشی عزیزم . نیایش گلی رو خیلی خیلی ببوس
مامان علي
20 خرداد 91 13:45
ماشاءا... به نازدار خانوم شيرين زبون. فدات شم با اون مبالك گفتنت. راستي قدر خاله فاطمه رو خيلي بدون . پسملي من خاله نداره.


نازی عزیزم . علی کوچولوی ما یه عالمه خاله داره دوستتون داریم
مامان آرتین
21 خرداد 91 11:39
الهی قربون اون تیپت برم من سارینا گلی
شیطون بلا خوشحالم که بهتون خوش گذشته
راستی سارگل جون تو خواب خیلی نازی
بوووووس


مرسی خاله جونم . دوستتون داریم
سمانه مامان پارسا جون
22 خرداد 91 10:20
الاهیییییییییی
قربون تو گل دختر بشم من که پیر زن میشی
شیرین کاریهات خیلی بانمکه عسل خانوم
مامانی خصوصی


ممنون از لطفت خاله جوون
ستاره زمینی
24 خرداد 91 9:03
سلام سارینا جون.چقدر شیرین زبونی دخمل عکسهات خیلی قشنکه.


سلام خاله جوون . ممنونم . از آشنایی با شما خوشحال شدم
بابای دوقلوها
24 خرداد 91 21:09
آی قلبوون شیرین زبوونیای پیرزن کوچولوومون

ممند خیلی جالب بوود.

شیرینننننننننننن عسلللللللللللللل



مرسی عمو جون . گل دخملیهای عزیزمونو ببوسید
مامانی درسا
28 خرداد 91 12:30
ای جونم وقتی یه پست میزاری اون قبلی واسم باز میشه ..... ای بلا من عاشق شمام با این کارات ...... اون عکس با روسری ..... عاشقشم ......قلبون قلبون قلبونت بره خاله


سلام خاله جوونم . دوستت دارممممممم . درسا گلی رو ببوس